سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخمها را کم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است
پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی
چقــدر باید بگذرد
تا مـن در مـرور خـاطراتم
وقتی از کنار تــو رد میشوم،
تنـــم نلــرزد…
بغضــم نگیــرد…
پا گذاشتم تو اتاقت بگیرم دست تورو پیدا کردم پیرهن خیس شده از اشک تو رو
وقتی اشکاتو رو عکسای خودم میدیدم
دونه دونه اشکاتو با گریه میبوسیدم
بی خداحافظی رفتی و بریدی این دلم رو تو به ویرونی کشوندی
بی خداحافظی رفتی و گذاشتی این خیالو که یه روزی بر میگردی
وقتی با چشمای گریون تو از اینجا رفتی تازه فهمیدم عزیزم که تو عاشق هستی
دل بریدن از دلت از همیشه سخت تر بود اخه جنس عشق تو از عشق من بهتر بود
خودم رو تو قلبت كوچيك كردم تا بگم
يه تيكه از قلبت هم برام يه دنياست
بيشتر از جونم دوسش دارم
اگه فكر كردي جا باز كردم تا بقيه بيان تو قلبت
بگو تا بزرگ شم
خودم رو تو قلبت كوچيك كردم تا بگم
يه تيكه از قلبت هم برام يه دنياست
بيشتر از جونم دوسش دارم
اگه فكر كردي جا باز كردم تا بقيه بيان تو قلبت
بگو تا بزرگ شم
از ظهر تا دم غروب طول کشید
دشتی را شخم زدم تا دفنش کنم
بد عادت شده بود
جلوتر از من راه می رفت تا زودتر به تو برسد
سایه ام را می گویم
که خواب دیده بود تو به دیدارش آمده ای ....
بدهکار قلبم شده ام
میدانم شرمنده ام نمیکنی
باز هم صبـــــــر میخواهم.............
عاشق که میشوی همه چیز بی علت می شود
و تمام دنیا علت میشود ....
تا عشق را از تو بگیرد ... !!!
اینجا جایی ست که ؛ ارزش دل
قدر یک مورچه ست !
هر دو
خواسته یا نا خواسته ،
زیر پا له می شوند ... !!!
آغوش من فقط اندازه تو جا دارد و بس
باور نمی کنی ؟؟؟
همین لحظه
چشمهایت را ببند ...
خیال مرا در آغوش بکش ...
ببین لبریز می شوی از عشق ...
از من ...
ببین آغوش من 'فقط' به اندازه تو جا دارد…
صدا کن مرا که صدایت زیباترین نوای عالم است صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را تسکین میدهد صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا نشسته ام تا شاید صدایم کنی صدایم کنی ومحبت بی دریقت را نثارم کنی
هر کی اومد پیش من یه ذره جاتو نگرفت....هیچ ادایی جای اون نازو اداتو نگرفت....پیش هر نقاشی رفتم تو رو نقاشی کنه، روی هر بومی زدم رنگ چشاتو نگرفت...
آری دوستی دو نیمه دارد نیمی از آن عشقی است که دل تو را بیقرار کرده است و نیمی دیگر آن محبتی است که در دل من می تپد
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟
اما افسوس که هیچ کس نبود ...
همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره ...
آری با تو هستم!
با تویی که از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه بارانی است
گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود زندگی عشق اسارت همه بی معنا بود
" با من بمان "
دل ! .... این دل تنگ و تنها... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....
تو هستی!.... در تار و پود لحظاتم.... اما...
اما..... سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده....
چشمانم را از من مگیر... بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو !.... تویی که مهربانترینی...
خدایا !.......... دریاب حال مرا که.... از وصف حالم عاجزم.... و خسته....
دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را....
صبر !.... صبر را به من هدیه کن!
خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد... و مگذار! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم....
خدایا! مواظبم باش! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش!
خدای مهربانم ای بی کران نازنین!... عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی!
بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن... ای قدرتمند بی نهایت کریم.
دوستت دارم ای مهربان... تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت...
با من بمان.... خدا.... با من که تنها تو نگهدار منی! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.
مـــטּ از تمامـــ آسمـــاטּ یڪ بــــاراטּ را میخواهمـــــ ...
و از تمــــامــ زمیــטּ یڪ خیاباטּ را ...
و از تمــ ــامــ تـــ ــو یڪ دستـــــ ڪه قُفــــل شده در دستـــِ مــטּ
امیدی هست ؛ چون خدایی هست...
تمام اعتقاداتش را هم که زیر پا بگذارد
از بهشت زیر پایش هم بگذرد
از تو نمی گذرد
و برای آسایشت هر کاری میکند
هیچ زنی به اندازهِ مادر ارزش دوست داشتن ندارد.....!
آدمای دلتنگ...
وقتايي که خيلي بهشون خوش ميگذره و ميخندن
يهو سرشون رو برميگردونن اونوری
يکم ثابت ميشن
يواش يواش چشماشون پر اشک ميشه ..!!
الان یه همچین حالی ام ......
دلمان که میگیرد تاوان لحظه هایست که دل می بندیم خدایا هرگز کسی را به انچه قسمتش نیست عادت نده
دلم میخواد داد بزنم
داد بزنم بگم
دلتنگتم............................
هنوزم عشقمی
عشقم میمونی تا ابد
حتی اگه یکی دیگه کنارم باشه فکرت تو خونو جونمه
سلام.....
بازم ی روز دیگه و من تنهاااام....
بدون عشقم....
چقد دلم واسه خندیدنش تنگ شده....
خدا ازشون نگذره
من که نمیگذرم
اون دنیا باید جواب کاری که باهام کردنو بدن
اینو به س نگفتم , میدونم که ناراحت میشه
ازینکه بی هدف , بی س دارم به زندگیم ادامه میدم خسته شدم . نمیدونم باید چیکا کنم
کل ترم عالی گذشت , هر روز میومد دنبالم
خستگیم کجا بود
چقد روزای خوبی داشتم , چقدر حسرت اون روزا رو میخورم ....
گند زدم به همه ی امتحانام
البته نه اینکه بیوفتمااااااااااا
نمره هام پایینه
الانا که از دانشگاه میام جون واسم نمونده
دلم میخواد دوباره تو مترو ببینمش
ببینم که منتظر اومدنمه تا برسونتم خونه......
خدا.............................................................................
چرا باهام این کارو کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متشکرم برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی کنارم بودی
متشکرم برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی
متشکرم برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی
متشکرم برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی
متشکرم برای همه وقت هایی که گفتی دوستت دارم
متشکرم برای همه وقت هایی که در فکر من بودی
متشکرم برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی
متشکرم برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی
متشکرم برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی
متشکرم.........
قلبم کلبه ی قدیمیست گرم و دنج،به مسافری که کلبه را چراغانی کرده دل بسته ام
از یاد میبرم که مسافر برای رفتن آمده نه برای ماندن